آغوش گرم

رازهای زندگی من

من برگشتممممممممممممممم فوریه27, 2008

Filed under: روزمره — maral @ 17:49

سلااااااااااااااااااااام. من برگشتم.خوبه خوبین؟چقد دلتون برام تنگ شده.اصلا تنگ شده یا نه. به هر حال من که دلم واسه خونم خیلی تنگ شده بود. راستی برام دعا کردین؟ امتحان دادم. دیگه از اینجا به بعد با خداس.شما چه خبر کلی از همه جا همه چی و همه کس عقب موندم.بی خبر از همه جا. این مدت تو قرنطینه(اگه غلطه شرمنده!) همه چی تعطیل بود جز درس.تجربه ای بود واسه خودش .تا حالا اینجوری درس نخونده بودم.حالا تا نتیجه چی بشه. فعلا یه سر به وبلاگستان بزنم ببینم دنیا دست کیه؟ تا بعد.